تحولات لبنان و فلسطین

به گفته اندیشمندان علم ارتباطات، اهمیت و اعتبار مسجد به عنوان یک کانون ارتباطی در منبر تجسم می‌یابد و منبر، رسانه‌ای عمومی است که تأثیرات مهم و معتبر بر جریان وقایع گذاشته و نقش‌های کاملاً مشابه با آنچه امروزه به رسانه‌های همگانی نسبت می‌دهند، بر عهده گرفته است.

مِنبر یا مِمبِر؟

در نشست مجازی که «هاتف» مرکز بررسی مسائل فرهنگی وابسته به معاونت راهبردی سازمان تبلیغات اسلامی برگزار کرده، «منبر به مثابه رسانه دین؛ فروبستگی‌ها و گشایش‌ها» مورد بررسی قرار گرفته که ما در رواق دیدگاه‌های حجت الاسلام دکتر احمد رهدار در این نشست را به صورت گفتاری پیوسته تقدیم می‌کنیم.

منبر، رسانه اصلی تبلیغ دین بوده و خواهد بود

من معتقدم همچنان منبر رسانه اصلی تبلیغ دین است و خواهد بود. رسانه‌های مدرن توان رقابت با رسانه منبر را ندارند؛ در عین اینکه معتقد هستم رسانه منبر در سال‌های اخیر بلکه در دهه‌های اخیر به همان نسبت که رسانه‌های مدرن بیشتر در دسترس مردم قرار گرفتند، از اعتبار و میزان تأثیرگذاری‌اش کاسته شده ولی این کاسته شدن نه به دلیل ضعف رسانه منبر و نه به دلیل قوت رسانه‌های مدرن است. تلقی که من از منبر دارم حداقل چند ویژگی خاص و احیاناً منحصر به فرد آن است که رسانه‌های مدرن یا فاقد این ویژگی‌ها هستند یا زمان می‌برد برخی از این ویژگی‌ها را کسب کنند.

بیگانه بودن رسانه مدرن با مفهوم تقدس

نخستین مسئله اینکه رسانه منبر به اقتضای مأموریت انحصاری که با عنوان تبلیغ دین برای خود تعریف کرده، با مکان‌های مقدس پیوند خورده است. از استثناها که بگذریم، شاید بتوانیم بگوییم عمده و بلکه اکثریت قریب به اتفاق مصادیق منبر در مکان‌های مقدسی مثل مسجد، حسینیه، تکیه و مانند این‌ها صورت می‌گیرد و حتی وقتی در غیر این مکان‌ها نیز صورت می‌گیرد، گو اینکه به اصطلاح در آن مکان نوعی قداست موقت یا به اصطلاح قداست ضمیمه‌ای وجود دارد. این در حالی است که رسانه مدرن با مفهوم تقدس و مقدس بیگانه است و شاید بتوان گفت سلباً و ایجاباً نسبتی ندارد. در حقیقت ماهیت رسانه مدرن با مکان مقدس تعریف نمی‌شود. این به آن معنا نیست که ما از یک رسانه مدرن در یک مکان مقدس استفاده نکنیم؛ می‌توانیم این کار را انجام دهیم، کما اینکه چنین تلاش‌هایی را نیز دست‌کم در جمهوری اسلامی و دیگر کشورهای مسلمان انجام داده‌ایم اما این ربطی به ماهیت رسانه مدرن ندارد.

نکته دوم این است منبر یک رسالت انبیایی دارد و مأموریتش، مأموریت انبیاست. وقتی در تهران در مسجدی منبر می‌رفتم سخنم را با همان آیه‌ای شروع کردم که حضرت موسی وقتی مأمور شد نزد فرعون برود بیان کرد؛ یعنی «رب اشرح لی صدری و یسرلی امری...»؛ پس از چند جلسه یکی از جوانان آمد و پرسید این چه آیه‌ای است که شما و بسیاری از علما در ابتدای منابر و طلیعه خطبه می‌خوانید؛ بعد هم به این نکته اشاره کرد که این آیه را حضرت موسی در چه موقعیتی می‌گوید؛ سپس با صراحت آمیخته به ادب گفت: «نه شما موسی هستید و نه مخاطبان شما که پای منبر نشسته‌اند، فرعون هستند. بهتر نیست با آیه دیگری خطبه را آغاز کنید؟» پاسخ من برای ایشان کمی غیرقابل انتظار بود. من گفتم:«از قضا هم من موسی هستم و هم شما فرعون اما منِ شأنی و شمای شأنی». ادامه دادم: «شأن منبر، شأن موسایی است و کسی که بالای منبر می‌رود مستقیماً مکلف است رسالت موسی را انجام دهد و شما هم اگر فکر می‌کنید انانیت فرعونی در شما وجود ندارد، اصلاً برای چه به مسجد آمده‌اید؟» معمولاً مردم با این ارتکاز و این فهم به مسجد می‌آیند و پای منبر می‌روند که انانیت و فرعونیت خودشان را بشکنند. منتها گفتم شأن من بر بالای منبر، موسایی است و شخص من ممکن است فرعونی باشد.

در مقایسه منبر و رسانه مدرن باید تجربه تاریخی هر یک را در نظر گرفت

منبر، رسالت انبیایی است در حالی که رسانه مدرن اصلاً چنین رسالتی برای خود تعریف نکرده و اصلاً ذات رسالت مدرن با چنین مأموریتی بیگانه است و اگر هم چنین چیزی را از او بخواهیم، رسانه مدرن می‌تواند این نقش را برای خود قائل شود، اعتبار کند و به تعبیر من بازی کند اما باید در نظر داشت ماهیت آن برای این کار ساخته نشده است. به نظر من این دو ویژگی، ویژگی‌های انحصاری منبر است و در کنار این‌ها، دو ویژگی دیگری وجود دارد که برای منبر مزیت نسبی درست کرده و ممکن است رسانه مدرن نیز پس از مدتی این دو ویژگی را کسب کند. یکی از این ویژگی‌ها این است منبر از یک تبار تاریخی روشن و موفق و دارای دستاوردهای قابل دفاع برخوردار است. اینکه می‌گویم تبار دارد به این معناست اهل منبر و کسانی که پای منبر می‌روند، به اصطلاح یک تاریخ از ادبیات و شیوه‌ها و رویه‌ها پشتوانه صدق کل منبر و کارویژه آن است در حالی که رسانه مدرن چنین تبار و تاریخی ندارد.

دُز تأثیربخشی رسانه مدرن دینی در مقایسه با منبر، صفر است

اینجا باید یک نکته تحلیلی را عرض کنم؛ در مقایسه میان منبر و رسانه مدرن نباید تجربه تاریخی این دو رسانه را نادیده بگیریم. تجربه تاریخی رسانه منبر آکنده از مصادیقی است که بر افراد تأثیر گذاشته، آن‌ها را به کمال رسانده، رشد داده و انسان تربیت کرده است. تجربه تاریخی ما در زمینه رسانه مدرن در این حوزه نسبت به کمیتی که استفاده می‌کند و وقتی که دارد، صفر است. ممکن است بگویید در فلان برنامه موفق تلویزیونی نیز آدم‌های زیادی بوده‌اند که متحول شده‌اند، توبه کرده‌اند و خوب شده‌اند. این غیرقابل انکار است ولی این را نیز باید در نظر گرفت که در کنار هزاران کانال و رسانه و هزاران ساعت برنامه‌ای که روزانه دارد پخش می‌شود موارد نادری از این مدل به‌وجود می‌آید در حالی که برای منبر این‌گونه نیست و دُز تأثیرگذاری و تکامل‌بخشی در رسانه منبر به دلیل تبار تاریخی و اصالت محتوایی بالاست. ممکن است رسانه مدرن پس از مدت‌های طولانی و پس از اینکه عموم مردم سواد رسانه‌ای پیدا کردند، بتواند بخشی از این کارویژه‌ها را در خود ایجاد کند، و در قالب رسانه مدرن دینی چنین اتفاق بیفتد.

ناتوانی رسانه مدرن در رقابت با منبر به دلیل ذات و ماهیت آن است

 ویژگی بعدی رسانه منبر این است که انحصاراً یک رسانه چهره به چهره است در حالی که رسانه‌های مدرن اغلب رسانه‌هایی هستند که با واسطه با افراد روبه‌رو می‌شوند. همگان بر امتیاز تبلیغ چهره به چهره واقف و معترف‌اند این نوع تبلیغ، تبلیغ مؤثر و کارآمدی است. ممکن است رسانه مدرن نیز دوباره بتواند در فرمت‌های خاص‌تری خود را به الگوی تبلیغ چهره به چهره نزدیک کند. اصل ادعای من این است رسانه منبر همچنان یکی از پراثرترین و تأثیرگذارترین رسانه‌ها در مأموریت تبلیغ دین است و رسانه مدرن به دلیل ویژگی‌های ذاتی و ماهوی که دارد توان رقابت با رسانه منبر را ندارد.

باید در مقابل این باور که منبر کارکرد گذشته‌اش را از دست داده، ایستاد

حال این پرسش مطرح می‌شود که آیا می‌توان انتظار داشت مأموریت تبلیغ دین را روی ویژگی‌های رسانه مدرن سوار کرد یا خیر؟ به نظرم لازم است منبر یک بار دیگر سایر رسانه‌ها از جمله رسانه‌های مدرن را هم مورد ابژه کردن و موضوع بحث خود قرار دهد. به تعبیری با همان روش‌شناسی که سایر موضوعات را به بحث می‌گذارد، آن را نیز به بحث بگذارد و کاوشی در ماهیت رسانه مدرن داشته باشد. واقعیت قضیه این است من هم نگرانم و هم باور دارم خیلی از باورهای ما در خصوص دین و دستاوردهای دین و مصادیق دین‌ورزی در جامعه ما متأثر از مشهورات و مسلمات شده است. از جمله همین که فرض کنید احتمالاً خیلی‌ها می‌پندارند منبر دیگر کارکرد گذشته‌اش را ندارد و باید حتماً کارکرد و شکل خود را عوض کند. من باور دارم شکل و روش منبر ضرورتاً به همان روش قبلی خودش باشد. معتقدم در مجموع، دین ظرفیت تصرف در ابزار مدرن از جمله رسانه‌های مدرن را دارد مشروط بر اینکه متدینان بر اساس همان مطالبه حضرت علی(ع) مبنی بر اینکه باید پیچ و خم‌های راه غیب را خوب بدانیم، پیچ و خم‌های رسانه مدرن را به خوبی شناسایی کنند.

بررسی میزان تأثیر یک رسانه در جهت‌یابی دینی

یکی از امتیازات رسانه مدرن که سریع به چشم می‌آید و به آن تمسک می‌شود، ظرفیت انتشار خبر و محتواست که به مراتب بیشتر از منبر است. در واقع می‌گویند به جای اینکه شما برای معدودی از افراد مثلاً ۱۰۰ یا هزار نفر حرف بزنید، با رسانه مدرن می‌توانید به راحتی برای جمعیتی به مراتب بیشتر از ۱۰ هزار نفر صحبت کنید. این حرف، حرف غلطی نیست که ما می‌توانیم به مدد رسانه مدرن افراد زیادی را مخاطب خودمان قرار دهیم اما اثر بسیار کمی از این محتوای تبلیغی در مخاطبان به‌وجود خواهد آمد. منظورم از اثر نیز آن جهت‌یابی دینی است که یک‌دفعه در لایه نظر و باور و قلب و این‌ها وجود دارد و گاهی نیز به اقتضای نوع مطالبه ممکن است از عقیده فراتر برود و وارد حوزه قدم و فعل و این‌ها هم شود که نتیجه هر دو این‌ها چیزی به اسم تقرب و تکامل دینی می‌شود.

ذات رسانه مدرن بر اقامه غفلت است

موضوع مهم و مسئله ما در تبلیغ دین، آورده آب و ما به ازای آب حیاتی است که در واقع تبلیغ دین می‌تواند برای بشر ایجاد کند. به خبرسازی که ویژگی عجیب رسانه مدرن است کمتر توجه می‌شود. بنده به عنوان طلبه‌ای که اهل منبر هستم و تحفظ دارم بر اینکه در ایام تبلیغ کار دیگری را مقدم بر منبر نکنم، برای من زیاد پیش آمده یکی از شخصیت‌های محبوب من دارد در تلویزیون صحبت می‌کند و من به دلایل دیگری ترجیح می‌دهم فلان سریال را ببینم. این اقتضا و دعوت در واقع ناشی از ذات رسانه مدرن است یعنی سمفونی که ایجاد می‌کند، سمفونی غفلت است نه سمفونی ذکر. نکته مهمی که می‌خواهم اشاره کنم اینکه کارویژه رسانه منبر اقامه ذکر است. یعنی بشر را متوجه خودش، حرکتش، آرمان‌هایش، نسبتش با معبود، تکلیفش و متوجه نیازهای اساسی‌اش می‌کند. دقیقاً عکس این قضیه در رسانه مدرن است؛ یعنی با همه ظرفیت‌ها و تنوع‌هایی که در طرح همه چیز و از جمله طرح دین دارد، در مجموعه کارویژه رسانه مدرن، اقامه غفلت و نه حتی تغافل است. اقامه غفلت نه به این معنی که آگاهی اجمالی وجود دارد و طرف اراده می‌کند خودش را به غفلت بزند، بلکه اقامه غفلت می‌کند. بله رسانه مدرن هم می‌تواند در یک لحظه‌ای احساسی را برانگیزد و جرقه‌ای را از جنس اتفاقات کمال‌بخش بزند، اما حد رسانه مدرن همین اندازه است و در مقایسه با کل هزینه‌ای که در رسانه مدرن می‌کنیم و وقت زیادی از خودمان را خرج تولید و دیدن آن می‌کنیم، خروجی‌اش میل به صفر دارد. دلالت منطقی حرف من این نیست که بی‌خیال رسانه مدرن شویم بلکه به لحاظ ماهوی اعتقاد دارم رسانه مدرن یک بذر پوچی (در نسبت با دغدغه‌ها و مسائل دینی) است و نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم درختی از این بذر به‌وجود بیاید که ثمر داشته باشد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.